آمایش کاربریهای چندگانه جنگلهای زاگرس از نظر عوامل کلان اقتصادی – اجتماعی و سیاستی (مطالعه موردی، استان ایلام، شهرستان بدره، جنگل کبیرکوه)
Autor: | علی نجفی فر, محمدهادی معیری, شعبان شتایی جویباری, عبدالرسول سلمان ماهینی |
---|---|
Jazyk: | perština |
Rok vydání: | 2018 |
Předmět: | |
Zdroj: | پژوهش های علوم و فناوری چوب و جنگل, Vol 25, Iss 2, Pp 34-50 (2018) |
Druh dokumentu: | article |
ISSN: | 2322-2077 2322-2786 |
DOI: | 10.22069/jwfst.2018.13455.1700 |
Popis: | چکیده سابقه و هدف در اجرای آمایش سرزمین، پس از ارزیابی قابلیتهای بومشناختی و اقتصادی- اجتماعی در سطح واحدهای برنامهریزی، اولویتبندی کاربریها و فعالیتهای ناسازگار از نظر عوامل کلان اقتصادی- اجتماعی و سیاستی در سطح واحد منطقه مورد مطالعه نیز ضروری است. هدف این تحقیق بررسی کاربرد فرآیند تحلیل شبکهای (ANP) در اولویتبندی کاربریهای ناسازگار از نظر عوامل کلان غیر بومشناختی (اقتصادی، اجتماعی و سیاستی) و در راستای آمایش کاربریهای چندگانه جنگلهای زاگرس بود. تاکنون تحقیق قابل استناد مناسبی در این خصوص انجام نشده است. مواد و روشها این پژوهش در بخشی از جنگلهای زاگرس در دامنه شمالی کوه کبیرکوه واقع در شهرستان بدره در استان ایلام انجام شد، در اجرای این کار فهرست کاربریها و فعالیتهای چندگانه جنگل به صورت متناسب با شرایط حوضه رویشی زاگرس با استفاده از منابع تحقیقاتی موجود تهیه شد. بر این اساس، تعداد 11 کاربری یا فعالیت ناسازگار، شامل جنگل و مرتع، مرتع درختدار(مشجّر)، مرتع، باغدای دیم، زراعت و جنگل، زراعت، احیای بومسازگان گیاهی، پیکنیک و کمپینگ، اسکی روی برف، صخرهنوردی و حفاظت محیطزیست از نظر عوامل کلان اقتصادی، اجتماعی و سیاستی با استفاده از فرآیند تحلیل شبکهای اولویتبندی شد. در این راستا، معیارهای کلان اقتصادی، اجتماعی و سیاستی مربوط به سیاستهای منابع طبیعی کشور بر اساس منابع سند چشمانداز جمهوری اسلامی ایران در افق 1404، قوانین جاری منابعطبیعی و سیاستهای کلی محیط زیست کشور و با استفاده از روش دلفی انتخاب و در قالب مدل ANP خوشهبندی شدند. سپس، ارتباط شبکهای عناصر و خوشههای مدل مذکور نیز با استفاده از روش دلفی تعیین گردید. بر اساس مدل خوشهبندی مذکور، ارجحیت عوامل غیر بومشناختی کلان در قالب سه معیار اقتصادی، اجتماعی و سیاستی مورد ارزیابی قرار گرفت. در این مدل، معیار عوامل اقتصادی به دو زیر معیار اشتغال و سود ویژه؛ معیار عوامل اجتماعی به چهار زیر معیار معارضات محلی، نرخ باسوادی، فرهنگ منابعطبیعی و نوع کاربری فعلی؛ و معیار عوامل سیاستی به سه زیر معیار حفاظت و احیای پوششگیاهی، حفظ آب و خاک و افزایش سطح سفرههای زیرزمینی و اتکا به منابع داخلی در توسعه کشور تقسیم شد. وزندهی معیارها و زیرمعیارها نیز با مقایسه جفتی آنها بر اساس معیار 9 کمیتی ساعتی و با اخذ نظرات کارشناسی در قالب پرسشنامه انجام شد. یافتهها نتایج نشان داد که بین عناصر و خوشههای مدل اولویتبندی غیر بومشناختی کاربریها و فعالیتهای چندگانه جنگل، ارتباط شبکهای و وابستگی متقابل متعدد وجود داشت. رتبهبندی کاربریها با استفاده از ANP نیز نشان داد که بیشترین اولویت به ترتیب به سه فعالیت مربوط به گردشگری، شامل پیکنیک و کمپینگ، اسکی روی برف و صخرهنوردی و کمترین اولویت به ترتیب به دو کاربری مرتع و مرتعدرختدار تخصیص یافت. کاربریهای احیای پوششگیاهی، باغداری دیم، جنگل و مرتع، حفاظت محیطزیست، زراعت دیم و زراعت و جنگل به ترتیب در اولویتهای چهارم تا نهم قرار داشتند. نتیجهگیری با توجه به ارتباط شبکهای عوامل اقتصادی، اجتماعی و سیاستی موثر در مدیریت منطقه جنگلی مورد مطالعه، استفاده از فن ANP در اولویتبندی مناسب کاربریهای چندگانه جنگلهای زاگرس توصیه میشود. |
Databáze: | Directory of Open Access Journals |
Externí odkaz: |